نخبگان لیبرال از ما می خواهند که به 6 ژانویه اهمیت دهیم. اما وقتی شهرهای ما می سوزند، اهمیتی نمی دهند
به یاد دارم که همسرم در 31 مه تماس گرفت. سالگرد ما بود، و او قبل از بازگشت سفارش میداد، نه به این دلیل که برنامههایی داشتیم، بلکه به این دلیل که در مینیاپولیس مقررات منع آمد و شد وجود داشت. او با من تماس گرفت و به من گفت که برای گرفتن نسخه باید به حومه شهر برود. او گفت: «والگرین های ما در خیابان هنپین دیگر آنجا نیستند. - کاملا سوخته بود.
در بهار و تابستان 2020، هزاران کسب و کار در جریان اعتراضات جورج فلوید - به ویژه در اینجا، جایی که فلوید کشته شد - غارت، آسیب دید یا کاملاً ویران شدند. هر روز داستانهای دلخراشی از صاحبان مشاغل میخوانیم که از شورشیان التماس و التماس میکنند تا از معاش خود صرفهجویی کنند، بسیاری از آنها ناامن هستند، درخواستهایی که مورد توجه قرار نمیگیرد. بیش از 2 میلیارد دلار خسارت مالی وارد شده است.
با این حال، برای دنبال کردن اخبار جریان اصلی، فکر می کنید که تخریب شهرهای سراسر کشور - نابودی مشاغل کوچک که بسیاری از آنها متعلق به افراد رنگین پوست کم درآمد هستند - بزرگترین نیست. خشونت در تاریخ اخیر این افتخار، شنیدن خبر رسانهها، برای یک اوباش یک ساعته بالای ساختمان کنگره در واشنگتن دی سی است. شورش کاپیتول در 6 ژانویه 2021، داستان اصلی رسانه های جریان اصلی لیبرال در طول هفته بود.
این بزرگداشت یک هفته ای نفس گیر - همراه با مراسم مقدسی که در 6 ژانویه در محافل نخبگان لیبرال مورد بحث قرار گرفت - نشان می دهد که زندگی چه کسانی واقعاً مهم است: نخبگان در برج های عاج دی سی و اتاق های خبر منهتن. و او فاش کرد که زندگی چه کسانی را انجام نداده است.
مینیاپولیس پس از مرگ جورج فلوید با خشونت روبرو شد. هیچ قانونی وجود نداشت، فقط بی نظمی وجود داشت. اتوبوس های مترو بسته شدند، مقررات منع رفت و آمد اعمال شد، خواربارفروشی ها و داروخانه ها غارت شدند و به آتش کشیده شدند. کلانتری حوزه سوم تخریب شده است.
اما داستان بیشتر روزنامهنگارانی که از نیویورک پرواز کردند درباره یک شهر و علاوه بر این، کشوری بود که با محاسبات نژادی که شایسته آن است، روبرو بود. هیچ شورشی وجود نداشت. جمعیتی که کوکتل مولوتف پرتاب کردند و شیشه ها را شکستند، تظاهرکنندگان و معترضان "عمدتاً مسالمت آمیز" بودند. خشونت راهی ضروری برای پخش شکایات شد. آسیب های همراه به تجارت و زندگی در مقایسه با بحث ملی در مورد روابط نژادی و پلیس در آمریکا به عنوان مبلغی ناچیز در نظر گرفته شد.
اما این تنها آغازی بود برای رها شدن شهرها و محله های بدون خدمات توسط افرادی که وظیفه نمایندگی و حفاظت از آنها را بر عهده داشتند.
در مینیاپولیس، جدایی به سرعت اتفاق افتاد. در هفتهها و ماههای بعد، مینیاپولیس و شهر خواهرش، سنت پل، شاهد سطوح بیسابقه خشونت، قتل و سرقت خودرو بودند. و ادامه می دهد. ساکنان اکنون در ترس به سر می برند زیرا گلوله ها به کودکانی که در حیاط جلویی آنها بازی می کنند اصابت می کند. در شمال مینیاپولیس، ساکنان به محاکمه شورای شهر و شهردار جیکوب فری متوسل شده اند تا شماره پلیس مناسب را در تلاش برای بازگرداندن نظم از ترس و هرج و مرج به دست آورند.
این همان چیزی است که وقتی روزنامه نگاران ملی به نیویورک باز می گردند اتفاق می افتد. وقتی سیاستمداران اظهارات خود را درباره عدالت اجتماعی به پایان برسانند. هنگامی که آنها راهپیمایی با سلاح های مرتبط با فعالان در خیابان ها را تمام کردند. پس از انتشار بیانیه های مطبوعاتی در مورد اصلاحات، آنها به خیابان های امن و خانه های امن باز می گردند.
آنها مراسم تشییع جنازه آنیا آلن 6 ساله را که تابوت کوچکش با کالسکه اسبی به سراسر شهر منتقل شد، نمی بینند و نمی نویسند. آنها در مراسم تشییع جنازه کاوانی سامری خوب پالمر که در تلاش برای جلوگیری از سرقت خودرو هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد، شرکت نکردند.
به نظر نمی رسد این نخبگان اینطور فکر کنند، اما تمام زندگی های از دست رفته در اثر خشونت وصف ناپذیر اهمیت دارد. خسارات 2 میلیارد دلاری پس از شورش ها قابل توجه است. اگر شهرهای بزرگ ما خود را نابود کنند، آمریکا نمی تواند به عنوان یک دموکراسی به درستی کار کند. این باید دغدغه اصلی هر کارمند منتخب باشد.
در عوض، تنها چیزی که آنها به آن اهمیت میدهند اهمیت و ظاهر خودشان در مقابل دوربینها است، که انفجاری تمام روز را ستایش میکنند - البته تاریکشده با جنایت و خشونت.
آنها هیچ کاری برای کمک به ما انجام نمی دهند. اما در حالی که ساکنان مینیاپولیس در یک شهر در حال سوختن به دام افتاده بودند، نخبگان دی سی ردیف هایی از موانع و سیم خاردار را برای جلوگیری از ورود مردم برپا کردند. زمانی که سناتور تام کاتن پستی در نیویورک تایمز او که خواستار مداخله نظامی برای برقراری نظم بود، محکوم شد و سردبیری که به او چراغ سبز نشان داده بود، اخراج شد. پس از شورش 6 ژانویه، که توسط روزنامه نگاران شنیع با عنوان "قیام" و "تروریسم داخلی" یاد می شود، گارد ملی برای ماه ها در منطقه کلمبیا مستقر بود.
خودشیفتگی به سادگی خیره کننده است. اما خیلی عمیق تر از این حرف هاست. رویارویی با گروهها علیه یکدیگر و برانگیختن ترس و خشم راهی است که نخبگان ما - سیاستمداران و روزنامهنگاران ما در میان آنها - در قدرت باقی میمانند در حالی که یک آمریکایی معمولی با عواقب غم انگیزی روبرو میشود.
این واقعیت ناامید کننده اما غیرقابل تعجب جامعه ای است که بین قوی و ناتوان تقسیم شده است. قویها این تجمل را دارند که با نشستن در مصاحبههای شبنمآمیز و شبنمزنی در گرگ و میش، با شبکههای خبری پیشنهادهای ویژه تمام روز، از آسیبهای خود مراقبت کنند. درمانده ها برای دریافت غذا به پناهگاه ها می روند زیرا خواربارفروشی آنها سوخته است و وقتی کودک دیگری در خیابان تیراندازی می شود برای عدالت دعا می کنند.
قدرتمندان در حال انجام تحقیقات و برگزاری جلسات استماع در کنگره هستند. ناتوانان با دعای بی اجابت خود در تشییع جنازه عزیزان می نشینند و باز هم کار خود را به تماشا می نشینند.
تهدید واقعی برای دموکراسی طبقه نخبگان است که به ما نشان داده اند که برای درد، ناراحتی و زندگی خود بیشتر از ما ارزش قائل هستند. چگونه می توانند از ما بخواهند که برای یک روز پر فراز و نشیب در ژانویه گذشته مراقبت کنیم، زمانی که هر روز در شهرهای آمریکا جان آسیب پذیرترین افراد در خطر است، معیشت آنها در خطر است؟
یک ابرطبقه قدرتمند، بی تفاوت نسبت به نگرانی های مردمی که قرار است نماینده آنها باشند و برای آنها کار کنند، اشتباه واقعی عدالت است که آنها ادعا می کنند متعلق به خودشان است.
جنا استوکر سردبیر Thinking Minnesota و یک نویسنده مستقل است. او دارای مدرک حسابداری از دانشکده مدیریت کارلسون در دانشگاه مینه سوتا است.
نظرات این مقاله متعلق به خود نویسنده است.
[ad_2]