نزدیک محلی که پدربزرگ و مادربزرگم در نیویورک دفن شده اند، قبری برای نوزادی وجود دارد که در سال 1923 به دنیا آمد و در سال 1924 درگذشت. او به تنهایی، کنار زمین پدربزرگ و مادربزرگ من نشسته است. او واقعاً ناراحت است زیرا هیچ خانواده ای در اطراف او نیست. این موضوع وقتی بزرگ شدم بیشتر روی من تأثیر گذاشت، بنابراین در اوایل سال 2019 از پدرم که نسبشناس است، پرسیدم که آیا میتوانیم برای یافتن خانواده این دختر با هم کار کنیم.
در قبرستان هیچ اطلاعاتی از او وجود نداشت، اما توانستیم گواهی فوت او را پیدا کنیم و اسامی پدر و مادرش و اینکه او در جریان جراحی سرطان فوت کرده است را ببینیم. ما نوادگان والدین نوزاد را پیدا کردیم و وقتی با آنها تماس گرفتیم، معلوم شد که یک افسانه خانوادگی وجود دارد که نوزادی در سن بسیار پایین فوت کرده است، اما والدین نوزاد دوست نداشتند در مورد آن صحبت کنند، بنابراین هیچ کس چیزی در مورد آن می دانست به نوعی من و پدرم این داستان خانوادگی را در مورد آنها کشف کردیم.
ایمیلی که برای پدرم فرستادند گفت که آنها بسیار سپاسگزار بودند که نقشه او را کشف کردیم و اکنون می توانند با او ملاقات کنند. جمله آخر ایمیل به آنها می گفت: "او هرگز نباید اکنون تنها باشد." می دانم که این همان لحظه ای بود که عاشق شجره نامه شدم، زیرا پویایی این خانواده را تغییر داد.
پدرم نسب شناس است، بنابراین وقتی بزرگ شدم با او رابطه داشتم، اما یافتن و بازگرداندن آثار ارثی به انسان ها از اواخر جولای 2021 آغاز شد.
از آنجایی که من یک دکوراتور داخلی و متخصص در فضاهای اقتصادی هستم، تقریباً هر آخر هفته به بازارهای کوچک می روم. صدها عکس، نامه، کارت پستال، دفتر خاطرات و کتاب - ارزشهای ارثی که باید با اعضای خانواده باشد - را دیدم که در جعبههایی در بازار دستفروشی دراز کشیده بودند. قلبم را شکست.
یادم میآید یک روز در ماه جولای نامهای را تحویل دادم و گفتم: «باشه، چلسی، میخواهی این را به یک دلار بخری، آن را به خانه ببر و سعی کن ببینی آیا میتوانی خانواده را پیدا کنی. اگر نمی توانید، فقط یک دلار هدر داده اید. «من این خانواده را در 30 دقیقه آنلاین پیدا کردم.
من آن لحظه را به وضوح به خاطر می آورم زیرا پروانه هایی داشتم. آخر هفته بعد یک تن دیگر را به صورت ارثی خریدم. مانند کارت پستال و نامه. من از آن زمان متوقف نشده ام.
واکنش خانواده اول مثبت بود و من هرگز کسی را نداشتم که چیزی را که پیدا کردم نخواهد. من اکنون در حال تحقیق در مورد این اشیاء، خانواده و مردی که در پشت آثار موروثی است، هستم. با استفاده از سوابق سرشماری، پایگاههای اطلاعاتی نسبشناسی و آرشیو، چه گیرنده هدف، چه فرستنده نامه یا افراد حاضر در عکسها. من حتی با استفاده از حساب MyHeritage.com خودم برای خانواده اقلامی که پیدا کردم شروع به ساختن درختان خانوادگی کردم.
یکی از موارد مورد علاقه من تا الان اخیرا بود. در پایان نامه های عاشقانه دهه 1960 را به زنی که برایش در نظر گرفته شده بود برگرداندم. این زن هنوز زنده بود و 78 سال سن داشت. او مهماندار هواپیما در نیویورک بود و در یکی از پروازهایش با مردی آشنا شد. آنها چندین بار بیرون آمدند و حدس میزنم پشت و رو مینوشتند، اما دو نامهای که پیدا کردم هرگز به او نرسید.
او اکنون در فلوریدا زندگی میکند و به سختی میتوان آن را ردیابی کرد، زیرا هیچ اطلاعات سرشماری برای دهه 1960 وجود نداشت. اما در نهایت او و پسر و خواهرزاده اش را پیدا کردم. من مستقیم با او صحبت نکردم، اما خواهرزاده اش به او گفت که دارد نامه می خواند و واقعا گریه می کند. می توانم تصور کنم که خواندن این نامه های 50 یا 60 سال پیش که هرگز دریافت نکرده بود، چقدر عجیب است. برای من احساسی بود زیرا برای اولین بار چیزی را به کسی که هنوز زنده بود پس دادم.
من اخیرا نامه ای از هولوکاست را برگرداندم. این نامه زمانی بود که زن جوانی به نام آیل از اردوگاه کار اجباری آزاد شد و به دیگر اعضای خانواده گفت که پدر، مادر و خواهر و برادرش مردهاند. من حتی مصاحبه ای را که او با بنیاد شوآ (USC) در دهه 1990 انجام داد، پیدا کردم و تماشا کردم. او در واقع از قطاری در مسیر آشویتس پریده بود، چند ماه به برلین گریخت، دوباره دستگیر شد و به اردوگاه کار اجباری دیگری فرستاده شد. داستان او شگفت انگیز است. او فرزندی نداشت، اما یک خویشاوند کوچکتر داشت که حدود 30 سال پیش با او به آلمان رفت. نامه را به این اقوام برگرداندم که هم برای او و هم برای من احساسی بود. این داستان خوبی است، اما مردم همچنین اقلام هولوکاست و جنگ جهانی دوم را یا در حراج یا در بازار سیاه می فروشند، بنابراین من سعی می کنم با بازگرداندن آنها با آن مقابله کنم.
من صدها مورد را برگرداندم، اما تعداد اقلام جداگانه را در دسته پیدا کردم. به عنوان مثال، من یک سری عکس و نامه از جنگ جهانی دوم پیدا کردم. اما من هرگز از کسی نمی خواهم که برای هزینه پست یا پرداخت یک کالا به من پول بدهد. چند ماه بعد، زمانی که این کار را انجام میدادم و از MyHeritage.com برای تحقیقاتم استفاده میکردم و سپس در مورد آن در رسانههای اجتماعی پست میکردم، حدس میزنم سایت متوجه این موضوع شد. اکنون برای برخی پروژه های تحقیقاتی مشترک و رسانه های اجتماعی از آنها کمک می گیرم. در ضمن من اصلا پولی در نمیارم!
برخی افراد به جنایت واقعی و حل این معماها معتاد هستند، اینها همه رازهای فردی است که من به آن معتاد هستم. می توانم بگویم روزی شش یا هفت ساعت برای این کار وقت می گذارم. من وبلاگ دارم و خوش شانس بودم که به اندازه کافی درآمد غیرفعال به من داد تا برای آن وقت بگذارم. اما ظاهرا من هنوز خانه مردم را تزئین می کنم، با مشتریان کار می کنم و طراحی الکترونیکی انجام می دهم. من می خواهم در نهایت این را به یک شغل تمام وقت تبدیل کنم. من نمی دانم چگونه و چه زمانی این اتفاق می افتد، اگرچه فکر می کنم تبدیل آن به یک برنامه تلویزیونی واقعا عالی است.
ما در دنیایی از واقعیت ها و افراد مشهور زندگی می کنیم، اما زیبایی و جادو را در زندگی مردم عادی آشکار می کند. هر فرد و میراثی یک داستان شگفت انگیز در پشت خود دارد، خواه یک درام خانوادگی باشد، یک نامه عاشقانه که تبدیل به یک ازدواج یا حتی یک قتل شده است.
من پرتره ای از یک برادر و خواهر مربوط به سال 1900 پیدا کردم و وقتی در مورد خانواده تحقیق کردم، متوجه شدم که چند ماه پس از گرفتن عکس، خواهر توسط یکی دیگر از برادرانش کشته شده است. دعوای هیزم بود و برادر می خواست به شوهر خواهرش شلیک کند اما در واقع به او شلیک کرد.
وقتی مردم از من می پرسند که چرا این موارد را که جالب به نظر نمی رسند برمی دارم، به این دلیل است که هنوز نمی دانم داستان چیست. اگر این عکس را نمی گرفتم هرگز این داستان را نمی فهمیدم.
کمی خودخواهانه به نظر می رسد، اما من این احساس را دوست دارم که به کسی دست دراز کنم و او را بالای ماه ببینم و در مورد چیزی که دارم برمی گردم هیجان زده شوم. هیچ حسی بهتر از این در دنیا وجود ندارد. کمی فکر کنید، شانس یک در میلیون است. من یک آدم تصادفی هستم که وارد زندگی یک آدم تصادفی دیگر میشوم و میگویم در بازار کثیف کالایی پیدا کردهام که متعلق به بستگان آنهاست.
می دانم که مردم فکر می کنند نسب شناسی دشوار است، اما هرکسی می تواند شروع به انجام شجره نامه خود کند یا حتی کاری که من انجام می دهم را انجام دهد. تنها چیزی که نیاز دارید یک اشتراک وب سایت اصلی شجره نامه است.
این کاری است که من می خواهم تا آخر عمر انجام دهم. من عاشق تزیین و طراحی هستم، اما چیزی در شجره نامه وجود دارد که با روح من صحبت می کند. می دانم که خیلی خنده دار به نظر می رسد، اما می دانم این کاری است که باید تا آخر عمر انجام دهم. در زندگی مردم عادی جادو وجود دارد و به همین دلیل است که آن را بسیار جذاب می دانم.
چلسی براون یک طراح دکوراسیون داخلی است که در نیویورک زندگی می کند. می توانید او را در اینستاگرام @citychicdecor و TikTok @chelseyibrown دنبال کنید
تمام نظرات بیان شده در این مقاله متعلق به خود نویسنده است.
همانطور که به جنی هوارد گفته شد.
[ad_2]
مقالات مشابه
- علوم و تجهیزات آزمایشگاهی - مجله جادوی آزمایشگاه
- Dow futures rise 100 points as market tries to avoid losses for the week
- اتریوم Ethereum چیست ؟
- 58-سیاه و سفید متعلق به کسب و کار در فضای خانه به حمایت از
- جایگزین چندراهه یا منیفولد چدنی خودرو هستند
- ترفند های زندگی و خانه داری - ترفند های راحت
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- شروع تابستان خود را در یک یادداشت بالا با تشکر از این رو به آفتاب تازه واردان از Anthropologie
- "هند ویروس به نظر می رسد کشنده تر از, چینی, ایتالیایی": نپال PM حمله
- چقدر فراموش محرک هزینه ؟ در اینجا آنچه که عامل به بودجه شما