من به عنوان والدین کودکی با ناتوانی های شدید و غیرکلامی، تمام زندگی او را به عنوان یک مراقب و مراقبت از نیازهای پزشکی، آموزشی، اجتماعی و تجهیزات او گذرانده ام و اطمینان حاصل کرده ام که او معنادارترین، سالم ترین و ایمن ترین زندگی ممکن را خواهد داشت. اغلب اوقات، این نیاز به ساعتها حمایت و مذاکره با کارمندان، اساتید و متخصصان پزشکی بیشماری دارد. برخی به طرز باورنکردنی مهربان هستند، اما بسیاری به طرز غیرقابل توصیفی بی تفاوت هستند. مکنده و بی رحم است، اما پول جلوی من می ایستد.
و کنترل بیش از حد این بیماری همه گیر چالش های زندگی پسرم را بی نهایت دشوارتر کرده است - زیرا تعداد بیشماری از افراد معلول دیگر وجود دارد.
در طول این همه گیری، کودکان خردسال مبتلا به اوتیسم و سایر نیازهای ویژه توسط پروازها سرنگون شدند، از پرواز منع شدند، از ورود به موزه ها منع شدند، از کتابفروشی ها بیرون انداختند و از تحصیل محروم شدند. آنها معمولاً به عنوان ناقلان منزجر کننده بیماری، به عنوان مسری در نظر گرفته می شوند.
مدرسه زوم برای کودکان دارای ناتوانی های شناختی فقط یک "تصمیم" بی رحمانه برای ترک تحصیل بود - تقریباً یک شوخی آشکار در بین کارکنان مدرسه. کودکانی که نیاز به فیزیکی و گفتار درمانی شخصی با یک جلسه زوم دارند چه خواهند کرد؟
اما حتی با آنهایی که به اندازه کافی خوش شانس بوده اند که شخصاً بازگردند، رفتار وحشتناکی صورت گرفته است. در اوایل امسال، زمانی که او آخرین ماههایش را در سیستم مدارس دولتی همهگیر به پایان میرساند، ساعتهای زیادی از زندگیام را صرف مبارزه با معاون مدرسهاش، یک صندلی لوبیا کردم. وقتی مدرسه او بالاخره شخصاً برگشت، کل کلاس کاملاً خالی از اسباببازی و تزئینات بود، از جمله صندلی راحت مورد علاقه پسرم با یک کیسه حبوبات، که بعد از ظهرها وقتی خسته میشد مینشست. بدون صندلی لوبیا، وقتی روی صندلی تخصصی یا صندلی کوچک کلاس درس تکان می داد، شروع به نشستن با سر تکان داده بود. یک راه حل آسان، فکر کردم؛ ما فقط صندلی را به کلاس برمی گردانیم.
چقدر اشتباه کردم! معاون مدیر مدرسه پسرم اصرار داشت که بر خلاف دستورالعملهای منتشر شده درباره ویروس کرونا که صراحتاً اجازه میداد وسایل شخصی به کلاس بازگردانده شود، داشتن یک صندلی پاکشدنی و بدون دستمزد با کیفی برای استراحت برای او امن نیست. بله، او میدانست که برای پسرم راحت نیست که روی صندلی سختش بنشیند در حالی که او به خواب رفته است، و بله، راحتترین کار این نیست که سرش را روی میزش بگذارم، اما این قوانین بود. قوانین او برای امنیت او گفته می شود.
به عنوان یک پدر و مادر باتجربه و با نیازهای ویژه، با شکاف های برنده زیادی در کمربندم، انتظار نداشتم که نبرد کیسه لوبیا را ببازم. اما بعد از تماسهای زیاد و ایمیلهای پیدرپی، حولهای زدم. له شدم. فقط دیگه نمیتونستم تحمل کنم
این آخرین نبردی بود که در جبهه کووید باختم. و من فقط یکی از والدین صدها هزار نفری هستم که به نمایندگی از فرزندانمان در این جنگ ها شکست می خورند.
همانطور که هفته ها، ماه ها و اکنون سال های "دو هفته برای صاف کردن منحنی ها" به طور نامحدود ادامه می یابد، واضح است که کودکان دارای معلولیت، جوانان و بزرگسالان با سطح خاصی از تحقیر و بی مهری برخورد کرده اند که نفس گیر و نفس گیر است. سادیستی آنها به عنوان افرادی یکبار مصرف دیده می شوند، با بی حسی که کاملاً سرد کننده و نابخشودنی است.
به نام «ایمنی»، افراد دارای معلولیت از دسترسی به عزیزان خود محروم میشوند و اساساً به عنوان زبالههای انسانی در خانههای گروهی در سرتاسر آمریکا با آنها رفتار میشود که منجر به مرگ و میر ناشی از کرونا و بستری شدن در بیمارستان نسبت به افراد غیرمعلول در همان جوامع میشود.
قوانین دمدمی مزاج و عاری از عقل سلیم هستند. ما، که در جوامع ظاهراً متمدن خود زندگی می کنیم، وقتی صحبت از آسیب پذیرترین افراد در میان ما می شود، خمیازه کسری از شفقت داریم.
و قوانین بهداشت عمومی همه گیر آن را بسیار بسیار بدتر کرده است.
او باید متوقف شود.
باید روی سیاستمدارانی که این سیاستهای دفعی، همهجانبه و تبعیضآمیز را ایجاد میکنند و پیاده نظامهایی که با ترکیبی از بیتفاوتی و بدخواهی آنها را دنبال میکنند و سپس شانههای بالا میاندازند، نور بیشتری روشن شود.
واقعاً می خواهیم در چه جامعه ای زندگی کنیم؟ یکی که درماندهترین، چالشبرانگیزترین، شکنندهترین و ناتوانترین اعضایش را با لطف، رحمت و مهربانی انسانی رفتار میکند، یا کسی که وقتی صاحبان قدرت از آن سوءاستفاده میکنند، نگاهش را برمیگرداند؟
ما باید اطمینان حاصل کنیم که هر کسی که تصمیم میگیرد زندگی آسیبپذیر را بهتر نکند، توانایی یا قدرت لازم برای سختتر یا بدتر کردن یک زندگی دشوار را نداشته باشد.
ما باید متحد شویم و به محدودیت های بی پایان نه بگوییم.
نیاز هیستریک شما به احساس امنیت مطلق در خارج از معیار، به ضرر کسی است - کسی که بسیار آسیب پذیرتر از شماست. آیا می توانید با آن زندگی کنید؟
لورا روزن کوهن نویسنده ای اهل تورنتو است.
نظرات این مقاله متعلق به خود نویسنده است.
[ad_2]
مقالات مشابه
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- مرد تاسد فلوریدا به دلیل پریدن از روی جان پناه در دادگاه در زمان محکومیت همسرش به دلیل کودک آزاری دستگیر شد
- در "یک نظرسنجی رالی" آمیت شاه کمپین زمین برای بیهار مهاجران
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- Before and After: A Chic, Plant-Filled Redo for a Grungy 1970s Bathroom
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- ما پیشرو در COVID-19 تست با 50 میلیون هندوستان دوم می گوید: تهمت
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- سازمان دیده بان بزوس, طبخ, پیچای و زوکربرگ شهادت در بزرگ با تکنولوژی ضد تراست شنوایی — با به روز رسانی های زنده و تجزیه و تحلیل
- AAP MLA Prakash جرول نام دهلی نو, دکتر, در, خودکشی, توجه داشته باشید, بازداشت توسط پلیس