وقتی بزرگ شدم، کسی را نمی شناختم که تک همسر نباشد. من نمی دانستم چند همسری چیست یا حتی اصطلاح "غیر تک همسری" چیست. اما در 14 سالگی با یک دختر 18 ساله آشنا شدم. من خیلی جوان بودم، بنابراین ما رابطه فیزیکی نداشتیم، اما در نهایت متوجه شدم که او به من خیانت می کند و با شخص دیگری که او هم بزرگتر است، می خوابد. واکنش اولیه من این بود که اگرچه دروغ گفتن از سوی او اشتباه بود، اما من با کاری که او انجام داده بود مشکلی نداشتم زیرا جدا از رابطه ما بود. برای من منطقی بود که ما هنوز همدیگر را دوست داریم، اما او می تواند این نیاز را در جای دیگری برآورده کند. اگرچه ما در نهایت از هم جدا شدیم و همه گفتند که او اشتباه می کند و او لیاقت من را ندارد، آنچه من احساس می کردم منطقی بود.
چند سال بعد به خوابگاههای دانشکده نقل مکان کردم و با دانیل آشنا شدم. ما هر دو 18 ساله بودیم و او هرگز دوست دختری نداشت، بنابراین سعی کردم او را با هم اتاقی ام وصل کنم. فکر نمی کردم هرگز او را ملاقات کنم زیرا او شبیه تیپ من نبود. در آن زمان او مانند کاسه بیتلز بریده شده بود و تمام لباس های بزرگ برادرش را می پوشید. اما ما همیشه در حال معاشرت بودیم. ما یک "جرقه دوستانه" داشتیم. من واقعاً جذب او شدم و هر چه بیشتر جذب او می شدم، بیشتر او را می شناختم.
ما شروع به قرار گذاشتن کردیم، اما من نمی خواستم انحصاری باشم. با این حال، نگرش دانیال این بود که ما باید آرام بگیریم و راه ما باید ازدواج و فرزند باشد. او تصور می کرد که موفق می شود و من از خانواده مان مراقبت می کنم. ما به سرعت استثنایی شدیم، اما من به او گفتم که این من نیستم. من خیلی زود می دانستم که واقعاً به بچه دار شدن یا ازدواج اهمیت نمی دهم.
سه سال بعد، حدود شش ماه از هم جدا شدیم، زیرا میخواستم در رابطه با افراد دیگر مطالعه کنم، اما به دانیل بازگشتم. بنابراین ما در نهایت برای چهار سال دیگر به انحصار بازگشتیم. سپس، حدود هشت سال پس از رابطه ما، دانیل شروع به پرسیدن سؤالات بیشتری در مورد اینکه چرا معتقدم باید بتوانیم دیگران را به همان اندازه که یکدیگر را دوست داریم، دوست داشته باشیم. از این گذشته، او واقعاً آنچه را که من برای آینده خود تصور می کردم دوست داشت، یعنی اینکه ما هر دو می خواهیم موفق باشیم، هر دو می خواهیم برای خودمان و برای یکدیگر زندگی کنیم، برای خوشحالی لازم نیست بچه دار شویم - اگرچه ما داریم در مورد فرزندخواندگی در آینده بحث شد - و ما برای نامزدی نیازی به ازدواج نداریم. من در مورد polyamory نخونده بودم، فقط برای من معنی پیدا کرد و برای او معنی پیدا کرد.
من و دانیل با هم در سال 2015 شروع به تحقیق در مورد غیرتک همسری کردیم، اما خیلی کند اتفاق افتاد. مثلاً توافق کردیم که اگر در سفر دختری به وگاس با کسی آشنا شدم، اجازه دارم هر کاری میخواهم انجام دهم. و یکی را بوسیدم. آنجا بود که می خواستم بروم. گفتن این موضوع به دانیل جالب بود و به رابطه ما لطمه ای وارد نکرد. آن وقت اتفاقات کوچکی می افتاد. ما حداقل با سه دوست صمیمی تا حدی رابطه داشتیم و این به این دلیل است که فکر میکنم دوستیها میتواند به این سمت برود. حتی در یک شب میتوانید به سطح عمیقتری برسید، جایی که احساس آسیبپذیری، صمیمیت و جذب دوستی بیشتری میکنید. اما از آنجایی که ارتباط ما بسیار خوب است و از احساسات و احساسات خود آگاه هستیم، این افراد بدون اینکه شرایط عجیب و غریب شود، در زندگی ما می مانند.
نسخههای مختلفی از تکهمسری وجود دارد، و آنهایی که من فکر میکنم مردم بیشتر از آن آگاه هستند، سوئینگها یا روابط باز هستند، که در آن توافق بر سر اجازه دادن به رابطه جنسی با افراد خارج از رابطه است. برای ما، polyamory بر عاشق شدن با افراد دیگر متمرکز است. این می تواند به رابطه جنسی ختم شود یا رابطه جنسی می تواند بخش بزرگی باشد، اما بیشتر در مورد مراقبت، عشق و یک رابطه دوم یا سوم اختصاص داده شده است.
چیزی که من هرگز در مورد روابط تک همسری دوست نداشته ام این است که وقتی مردم "شخصیت" خود را پیدا می کنند، به نظر می رسد دیگر آنقدرها تحقیق نمی کنند. زوج هایی هستند که تک همسر هستند و هنوز بیرون می روند و ارتباط برقرار می کنند، اما وقتی با آنها صحبت می کنم احساس می کنم دیوار کشیده شده است.
وقتی بیرون میروید، ممکن است با کسی ملاقات کنید و در سطح فکری با او ارتباط برقرار کنید، یا ممکن است متوجه شوید که چیزی مشترک دارید که میتواند فوقالعاده باشد. اما مشکل این است که این احتمال وجود دارد که شما نسبت به آنها احساسات ایجاد کنید. برای جلوگیری از این، من احساس می کنم که مردم می توانند از یک دیوار حمایت کنند. شبیه ترس است؛ که مردم از برقراری ارتباط با یک فرد جدید می ترسند زیرا ممکن است جرقه ای وجود داشته باشد. برای من ناراحت کننده است، احساس می کنم جرقه ها بهترین بخش زندگی هستند.
اکثر مردم فکر می کنند که من و دانیل با افراد دیگر رابطه جنسی داریم، که خنده دار است زیرا هر دوی ما در این مورد بسیار کند عمل می کنیم. می توانید آن را دگرجنس گرایی بنامید. مهمتر از همه، ما هر دو جذب شخصیت، هوش و نحوه مراقبت آنها از دیگران هستیم. من هم این احساس را دارم که اگر واقعاً جذب شخصی میشدم، شخصیت و همه ویژگیهای بزرگش را دوست داشتم، فکر نمیکنم جنسیتش مهم باشد. حدس میزنم که پانجنسگرا هستم.
من و دانیل با یک سلسله مراتب شروع کردیم. ما یک رابطه اولیه بودیم و هر فرد دیگری ثانویه بود. سپس با کسی آشنا شدم که میخواستم با او باشم و وقتی رابطه را شروع کردیم، نامناسب بود که او را شریک زندگی "ثانویه" خود بدانم. من و دانیل مدتی طول کشید تا متوجه شویم که سلسله مراتب اشتباه است. ما دوست نداشتیم کاری کنیم که کسی احساس کند با ما برابر نیست.
من دو سال با این مرد خاص رابطه داشتم و دلایل مختلفی برای پایان یافتن آن وجود داشت، اما زمانی که این اتفاق افتاد، من و دانیل شروع به خواندن کتاب هایی در مورد پلی آموری کردیم. سپس شروع کردیم به درک اینکه چرا فکر می کنیم سناریوی سلسله مراتبی برای ما اشتباه است. به جای اینکه کاری را انجام دهیم و ببینیم کار می کند یا نه، باید خودمان را اینگونه آموزش دهیم تا متوجه شویم.
ما تصمیم گرفتیم که نسبتاً خودمختار باشیم، اما در نهایت به دنبال یک "میز آشپزخانه polyamory" هستیم که در آن شما با متامورهای خود - شرکای خود - دوست باشید. ما در طیف وسیعی از موقعیتها بودهایم، اما در بیشتر موارد همه ما با هم دوست بودهایم.
اما هیچکدام از ما هرگز در رابطه دیگری نبودهایم که طرف مقابل نداند ما چندشکلهای هستیم، با هم زندگی میکنیم، سگ داریم و هزینهها را تقسیم میکنیم. اما همیشه اینطور نخواهد بود که هر دوی ما شرکای دیگری داشته باشیم و هر دو بتوانیم نیمی از وقت خود را با یکدیگر و نیمی را با آنها تقسیم کنیم. زمانی که من در یک رابطه دو ساله بودم، دانیل بیشتر آن زمان با هیچ کس دیگری نبود. سپس، اخیرا، دنیل شروع به دیدن کسی کرد، در حالی که من کسی را ندیدم.
وقتی با افراد جدید صحبت می کنیم و ملاقات می کنیم، در مورد اتفاقاتی که در جلسات رخ داده کاملاً ارتباط برقرار می کنیم. ما در مورد آن صحبت خواهیم کرد و خواهیم خندید. اما اگر با کسی تماس بگیرم، با آن شخص ارتباط برقرار میکنم و میپرسم چه چیز خوبی است که در مورد رابطهمان با دانیل در میان بگذاریم و اگر چیزی خارج از محدوده است. دنیل هم همین کار را می کند. این در مورد ارتباط آزاد و رضایت است.
ایمنی نیز برای ما بسیار مهم است. اگر در قراری که ساعتها طول میکشد بیرون بروم، دانیل مرا بررسی میکند تا مطمئن شود که سالم هستم. یا اگر برای اولین بار به خانه کسی می روم به او می گویم. اما ما مجبور به جلسه نیستیم. ما همیشه برای هم نمی نویسیم!
من دانیل را شریک زندگیم می نامم که مخفف شریک زندگی است. من او را اینگونه می بینم، فقط نمی توانم تصور کنم که در هیچ سطحی به او نزدیک نباشم. اما ما سعی می کنیم خودمختار باشیم. ما یک تقویم داریم که به اشتراک می گذاریم و اگر بخواهم به جلسه ای بروم آن را در تقویم می گذارم. اگر آن وقت دنیل بخواهد با من وقت بگذراند و با آن مصادف شد، وقت دیگری را برایمان ترتیب می دهیم. ما یاد گرفتیم که نمی توانیم فقط انتظار داشته باشیم که طرف مقابل در هر زمانی در دسترس باشد. فکر می کنم این باعث شد که ما برای هم احترام بیشتری قائل شویم.
البته، خودمختاری نمی تواند با همه چیز کار کند. یک مثال می تواند این باشد که اگر بخواهم آخر هفته با شریک دیگری بروم. به طور معمول، دانیل در تصمیم گیری های من با شریک دیگرم دخالت نمی کند، اما از آنجایی که امور مالی ما مشترک است، از او می پرسم که اگر به این سفر بروم و مقدار قابل توجهی پول خرج کنم، مشکلی ندارد.
من می گویم که ما هر دو حسودیم. اتفاق می افتد. گاهی اوقات این عدم اطمینان است. ممکن است نگران باشید که به این شخص دیگر پاسخ نمی دهید. اما هدف چند آموری این نیست که شریک زندگی شما یکی بهتر از شما را پیدا کند و بعد شما را به خاطر او ترک کند. من و دانیل روابطی داریم که فقط ما داریم و برای هر دوی ما بسیار مهم است، اما او همچنین می تواند با شخص دیگری که نیازهای متفاوتی را برآورده می کند، رابطه داشته باشد. همه چیز این است که شریک زندگی شما در آن لحظاتی که احساس حقارت می کنید عشقی را که نیاز دارید به شما بدهد. اینطوری باهاش برخورد می کنیم.
1 از 2
ما همچنین در یک گروه با هم هستیم، دانا و گرگ، که من خواننده هستم و دانیل عمدتا موسیقی را می نویسد. او آنقدر مرا درک می کند که متن ترانه مال من است، که واقعاً خاص است. او یک آلبوم کامل درباره رابطه من با سابقم نوشت. برای تجربه چندموری من با شخص دیگری. زیبا بود. وقتی هر آهنگی را یکی یکی به من نشان می داد، باورم نمی شد که بتواند آنچه را که در درونم احساس می کنم به تصویر بکشد و نمی تواند آن را با کلمات توصیف کند. ما همچنین آهنگ هایی را در TikTok منتشر کردیم که سفر ما به یادگیری چند همسری و حرکت از تک همسری به غیرتک همسری را به اشتراک می گذارد. ما آنها را نوشتیم تا به کسانی که به پلی آموری علاقه مند هستند و می خواهند آن را بفهمند کمک کنیم. من فکر می کنم مردم باید مراقب باشند، به خصوص زمانی که آنها به تازگی وارد polyamory می شوند، زیرا می توانید با افرادی ملاقات کنید که انگیزه واقعی ندارند.
من درک می کنم که مردم چگونه می توانند polyamory را به عنوان یک جهت گیری درک کنند، اما من لزوماً فکر نمی کنم این همه باشد. برای من این ایمان است. من می بینم که سطحی از کنترل در تک همسری وجود دارد که آن را دوست ندارم، و فکر نمی کنم هرگز دوباره به آن علاقه داشته باشم. برای من، تک همسری به نظر می رسد که شخص دیگری مالک بخشی از بدن من است، در حالی که هر چیز دیگری به دلایلی آزاد است.
من درک می کنم که تک همسری یک تعهد است، اما به نظر من اینطور به نظر می رسد که شما نمی خواهید با کسی شریک شوید زیرا نمی خواهید حسادت یا ناامن باشید، بنابراین ترجیح می دهید مالک آن شخص باشید و آن احساسات را نجات دهید. در واقع، مردم همیشه احساس حسادت می کنند، حتی در روابط تک همسری که در آن خیانت وجود ندارد. تک همسری به طور خودکار احساس ناامنی یا حسادت را از بین نمی برد.
من و دانیل 14 سال است که با هم هستیم و در حال حاضر با افراد دیگری قرار میگذاریم، اما آماده یافتن نفر سوم نیز هستیم. مردم ممکن است از این بابت عصبانی باشند زیرا فکر می کنند ما به دنبال فردی هستیم که «ثانویه» باشد، اما در یک موقعیت ترویکا همه ما دوست داریم که برابر باشیم. من معتقدم که بهترین بخش زندگی ایجاد عشق و مراقبت عمیق از مردم است، و این می تواند به روش های مختلف اتفاق بیفتد.
دانا هابسون یک موسیقیدان است که با شریک زندگی خود دنیل ولف در لس آنجلس زندگی می کند. آنها با هم دانا و گرگ هستند. میتوانید آنها را در TikTok @danaandthewolf در اینستاگرام @danaandthewolf دنبال کنید یا در danaandthewolf.com اطلاعات بیشتری کسب کنید.
تمام نظرات بیان شده در این مقاله متعلق به نویسنده است.
همانطور که به جنی هوارد گفته شد.
[ad_2]
مقالات مشابه
- سناتور ایالتی کالیفرنیا پیشنهاد حذف معافیت «باور» برای واکسنهای ناشی از کووید در مدارس را داد
- المنت فلنج دار - المنت فلنج دار
- 356 سرخپوستان از جمله 3 نوزادان پرواز بازگشت از امارات متحده عربی در ویژه پروازهای
- این $7 سطح تمیز کننده من را نجات داد سنگ مرمر سفید کانتر از عمیق لکه
- 7 رمز و راز در مورد کیهان که دانشمندان را متحیر کرده است
- 17 تا از عجیب ترین ماهی های سیاره زمین
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- برای اولین بار، NBC سخنرانانی را برای پوشش خبری المپیک زمستانی ارسال نخواهد کرد
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- مهاجر دوچرخه سواری از 1000 متر خانه طول می کشد شکستن وعده برخورد با خودرو در تا می میرد